قبرستان‏ها بخشی از هویت و هستی هر قوم و ملتی هستند. قبرستان‏ها و مزارات که گاه در گوشه دور افتاده و متروکی از یک شهر و روستا رها گشته‏اند گویاترین تاریخ حیات و زندگی مردمان آن سامان می‏باشند.

شاید عده‏ای معتقد باشند که قبرستان از زیبایی شهر می‏کاهد و یا تولید بیماری می‏کند. اما باید دانست که قبرستان موجب پیوند مردم هر سرزمینی با  خاک آن سرزمین می‏شود و احساسات نیک و پسندیده‏ای چون وطن دوستی را در ایشان زنده می‏کند.

گورستان‏های برخی از مناطق ایران چون آذربایجان آرامستان بسیاری از بزرگان و فرهیختگانی است که تا ابد بشریت بدان فخر خواهد ورزید. در دوران گذشته مزارات آن چنان مهم بودند که کتبی بدین نام شکل گرفتند و اکنون مهم ترین منابع تاریخ محلی آذربایجان و تبریز کتب مزارات می‏باشند. از آن جمله می‏توان به روضه الاطهار و روضات الجنان اشاره داشت.

متاسفانه اندیشه نابودسازی گورستان‏های شهر تبریز و نواحی اطراف در دوران معاصر (اواخر قاجار و دوره پهلوی) شکل گرفت و به دنبال آن شهردارانی که فکر می‏کردند می‏خواهند به مردم منطقه خدمت کنند مزارات تاریخی را محو کردند و به جای آن بوستان‏ها، پارکها و ساختمان‏های جدیدی را ساختند. گورستان گجیل و ده‏ها مقبره و مزار از بزرگان ادب و عرفان نابود گشت تا باغ گلستان پدید آید و آرامستان علما وادبا و شیوخ صوفیه به گردشکاه مردم تبریز و بعدها محل اجتماع خلافکاران و بزهکاران شهرمبدل گردد. مزار مورخ بزرگ تاریخ مغول عطا ملک جوینی نابود شد تا چند مدرسه در آن تاسیس شود و حتی یکی از آن ها نیز نام عطا ملک یا آرامستان چرنداب را نداشته باشد. داستان غم افزای مزارات تبریز آن چنان طولانی است که شرح آن در این مجال نمی‏گنجد.

اما ای کاش اشتباهات گذشته را جبران کنیم. ای کاش مزارات چرنداب و گجیل و دیگر مزارات شهر را با ایجاد تندیس‏ها، یادمان‏ها و المان‏هایی مرتبط با خفتگان در خاک آن احیا کنیم. تبریز ظرفیت آن را دارد که در آن ده‏ها فضای فرهنگی چون مقبره الشعرا (گورستان سرخاب) ایجاد شود. نمونه موفق دیگری در احیای مزارات این شهر طرح احیای گورستان طوباییه می‏باشد که در آن یادمان زیبایی برای باقرخان، برادران نخجوانی و آیت الله شهیدی ساخته شد.